معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۷ مطلب با موضوع «ادعیه» ثبت شده است

ذکر پنجاهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



چاره ام چیست

به خودت قسم اگر میدانستم

که  باید چه چاره کنم، میکردم.

خدایا ماه مهمانی ات  به روز آخرش رسیده است.

تو به من بگو

چاره ام چیست

تو که میبینی در قلبم چه میگذرد.

تو که ذلت این قلب را میبنی.

تو چاره ای کن.

تو نجاتم بده.

من از این نفس بدکار به تو

شکایت آورده ام...

تو را به فرق تا ابرو شکافته ی علی...

این درد مرا چاره ای کن...


***


برگرفته  از:

«اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ

وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ

وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ

وَ هَواَّئى غالِبٌ

وَ طاعَتى قَلیلٌ

وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ

وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ

فَکَیْفَ حیلَتى...

یا سَتّارَ الْعُیُوبِ

وَ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ

وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ

اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها

بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ

بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»




ذکر هفتمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


«قَدْ تَری
 یا اِلهی
 فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِک
...»

همین که میفهمم تو میبینی
برایم کافی است؛
همین که حس میکنم حواست به من هست.
اشک ها وقتی سرازیر میشوند که  دل،
میفهمد که  کوچکتر از اینهاست که برزگی چون تو مهمانش باشد،
اما حضور تو همه ی معادلاتش را بر هم میزند.
این جنس اشک ها را فقط و فقط تو میبینی
همین که میفهمم تو میبینی
برایم کافی است...
***
(دعای 16 / صحیفه سجادیه)

ذکر سی و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


«إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْداً دَاخِراً لَکَ،
 لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلّا بِکَ،
 أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی»...


صبح هایی که به شب رسیدند،
و شب هایی که به صبح رسیدند
جز ذلت و پستی و سیاهی از من ندیدند.
من که هنوز نفهمیده ام چگونه باید خودم را حساب کنم.
این دلی که باید عرش رحمان باشد
حالا خانه ی شیطان شده است...
و تو نگو که این چنین نیست؛
شادی های این دل، غم های این دل
طراوت و پریشانی اش؛
از کجا سرچشمه میگیرد؟!
مسئله گناهان و بدی ها نیست،
مسئله خوبی هایی است که فکر میکنم خوبی است.
امشب من از نمازهایم، از روزه هایم، از خوش خلقی هایم
توبه میکنم.
بدی ها را که حرفی نیست.
این به ظاهر خوبی ها گرفتارمان میکند.
این تخلف که خانه ای که  قرار بود منزل سلطان شود
حالا به  دشمن جانان اجاره داده ایم، بزرگترین گناه ماست.
و حالا من به این ذلت و خیانت  خود شهادت میدهم!
این دل من،
این تو...

***
(دعای 21 / صحیفه سجادیه)



ذکر سی و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


«...حَتّى لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَةٍ،

وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ...»


ماه مبارک رمضان مهمان ماست،

مهمانی که ما را مهمان حق کرده است.

خدا کند که امسال مهمان ما، نزد میزبانمان،

به غفلت و تقصیر ما شهادت ندهد.

شب و روزهای ماه مبارک گواهی خواهند داد احوالات ما را...

در این ماه عزیز، برای همه خوبی بخواهیم؛

برای همه...

***

(دعای 45 / صحیفه سجادیه)



ذکر سی و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


«جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوّلِ مَا عَصَیْتُکَ النّارَ...»


ما اگر خودمان جای خدا بودیم،

خودمان را میبخشیدیم؟!

به خداوندی خدا قسم که با همان اولین گناهمان

حق داشت که رسوایمان کند...

حق داست...

حق داشت...

حق داشت...

اما...

***

(دعای 16 / صحیفه ی سجادیه)

ذکر بیست و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


تنها دارایی ما دعاست؛

دعا یعنی

سنجاق کردن هیچ به بینهایت

ضرب کردن ناچیز در بینهایت

دعا یعنی بینهایت شدن با  وصل شدن به بینهایت...





پ.ن:

این ذکر _استثناً_ دارای مخاطب خاص است؛
***امیدوارم توانسته باشم اندک کمکی تقدیمتان کرده باشم***


ذکر هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



اِذَا رَأیتُ مَولای ذُنُوبِی فَزِعتُ،

وَ اِذَا رَأیتُ کَرَمَکَ طَمِعتُ؛

خوفم از خود و امیدم به توست...

***





پ.ن:
فیلم و عکس های تشییع پیکر امام خمینی(ره) را که میبینم
این مصراع برایم زنده و باورپذیر میشود؛
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود...

خمینی(ره) روح این انقلاب است؛
السَّلامُ عَلَیکَ یا عَبدُالصّالح، اَلمُطیعُ لله و لِرَسولِه...