معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۴۱ مطلب با موضوع «ائمه :: امام حسین(ع)» ثبت شده است

ذکر یکصد و شصت و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



امام حسین (علیه السلام) :

من با برترین مردان زمان خویش در خون غلطیدم

تا مردم "بفهمند" اما آنان فقط "گریه کردند"...




++

بعدا نوشت:

خدمت دوستانی که منبع حدیث را

جویا شده بودند عرض میکنم که

هنوز موفق نشدم منبع موثقی برای

این حدیث پیدا کنم!

عف بفرمائید...







ذکر یکصد و شصت و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



دخترک از میان جمعیتی که گریه‌کنان شاهد اجرای تعزیه‌اند رد می‌شود. عروسک و قمقمه‌اش را محکم زیر بغل می‌گیرد. شمر با هیبتی خشن، همان‌طور که دور امام حسین(علیه السلام) می‌چرخد و نعره می‌زند، از گوشه‌ی چشم دخترک را می‌پاید. او با قدم‌های کوچکش از پله‌های سکوی تعزیه بالا می‌رود. از مقابل شمر می‌گذرد، مقابل امام حسین(علیه السلام) می‌ایستد و به لب‌های سفید شده‌اش زل می‌زند. قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا می‌دهد، مقابل او می‌گیرد. شمشیر از دست شمر می‌افتد و رجز خوانی‌اش قطع می‌شود. دخترک می‌گوید: «بخور، مالِ تو آوردم» و بر می‌گردد. رو به روی شمر که حالا بر زمین زانو زده، می‌ایستد. مردمک‌های دخترک زیر لایه‌ی براق اشک می‌لرزد. توی چشم‌های شمر نگاه می‌کند و با بغض می‌گوید: «بابای بد!» نگاه شمر از چانه‌ی لرزان دخترک می‌گذرد، و روی زمین می‌ماند. او نمی‌بیند که دخترک چگونه با غیظ از پله‌های سکو پایین می‌رود.

شیرین اسحاقی – تهران










ذکر یکصد و شصت و چهارم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



هرچه خوبی در این عالم است

از صدقه سر ِ ارباب ماست...


کلُ الخَیرِ فی بابِ الحُسَین(علیه السلام)...!




ذکر یکصد و پنجاه و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



تمام دار و دسته ی شما

با تمام سرمایه های این مملکت

جمع که بشوید

نمیتوانید به اندازه ی یک قطره اشک بر اباعبدالله

بر کسی تاثیر بگذارید...*




* بشنوید صحبت های سخیف

نجفقلی حبیبی را...





ذکر یکصد و چهل و یکم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


قیل للحسین علیه السلام انّ اباذر یقول:

الفقر احبّ الیّ من الغنی و السقم احبّ الیّ من الصحة.

فقال علیه السلام:

رحم الله تعالی اباذر، امّا انا فاقول

من اتکل علی حسن اختیار الله تعالی له

لَم یتمنَّ غیر ما اختاره الله عزّوجل له.



به حضرت اباعبدالله علیه السلام گفته شد که ابوذر می گوید:

تهیدستی برای من محبوب تر از بی نیازی است و

بیماری برایم محبوب تر از تندرستی است.

حضرت فرمود:

خداوند اباذر را رحمت کند، اما من می گویم،

هر کس بر زیبایی و خوبی ِ انتخاب ِ خدا برای او تکیه کرد،

جز آنچه که خدای عزوجل برای او،

انتخاب نموده تمنایی نخواهد داشت و چیز دیگری نخواهد خواست.











ذکر یکصد و سی و پنجم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



سـردار قاسم سلیمانی
در واکنش به تهدید
داعـش به تخـریت حــــرم حضرت سید الشهدا:

اگــر پـایتــان! فقـــط پایتــان به حـرم ســید الشهدا
علیـــه الســـلـــام برســد با کســب اجــازه از مقام
عظمـای ولایت فرماندهـــــی معظم کل قــوا حضرت
آیت الله العظمی امام خامنه ای کربــلای جدیدی
را رقـــم خواهیم زد که تاریخ به خود ندیده باشـد و
نـماز ظهر را با سربازان امام خامنه ای به جماعت
 در بقیع خواهیم خواند...!



+
جدا از صحت و سقم منبع این خــبر
فکر میکنـــم حرف دل تمام عاشقان
و دلدادگـان حسینی در همین چند
خط بیان شده باشد...

++
کاملا بی ربط نوشت:

فهمیده ام...
غصه هایت هرچقدر بزرگ تر باشد
یاد خدا آرامترت میکند...
 



ذکر یکصد و سی و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


باران که میبارد

یعنی آسمان هم میخواهد

برای دیدار روی تو

هرجور شده خودش را

به زمین برساند...

ای دردانه ی خدا...


سوم شعبان
ولادت حسین ابن علی(ع)





ذکر یکصد و هفدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


تا کربلا فقط
یک "من" فاصله است...
از "مـَـنَت" که بُگذری
رسیده ای...



+
خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردم
دلتنگ محرّم شده ام...


++
امشب یک گوشه ی این معبد
سیاهه ای برپا کنیم
و دل را بدهیم به
حضرت ارباب؛



کاری واسه دلِ آشوبم کن...




ذکر یکصد و هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



از علی، زهرا را.

از حسین، عباس را.

بگیر...


حرامیان راه کمر شکستن را خوب میدانند...


پ.ن:


چند روزی نگذشته بود.

به خانه که وارد شد دید فضّــه هم

عزم ترک خانه را کرده...

_ فضّــه! تو هم ما را تنها میگذاری؟

_ مولا جان! زینب را آرام میکنم.

حسین را آرام میکنم.

اما...

حسن...حسن...


***

ایام فاطمیه،

اگر لایق دانستید.

از دعای خیرتان محرومم نکنید...








ذکر یکصد و هفتم



دوست داشتن

مسلط شدن بر دیگری

و

عشق

تسلیم کردن خود به دیگری...



پ.ن:

دل را به غیر عشق تو ارباب داده ام

لعنت به قلب بی در و پیکرم حسین...


***