معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۱۹ مطلب با موضوع «ائمه :: حضرت حجت (عج)» ثبت شده است

ذکر شب های قدر

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


این شب ها

فقط به این فکر میکنم،

اگر او نبود

من چه باید میکردم...

سخت ترین شب های زندگی من شب های قدر است!

همین که حساب لطف های بی نهایت او به ذهنم می آید و

بی مهری های بی پایان من

اتش شرمی به جانم می افتد که تا

مغز استخوان هایم میسوزد...


خدایا!

امسال میشود

که گاه ظهورش را ببینم؟!

امسال میشود بیامرزی

و ببری؟!

امسال میشود

ببینم که در دامن مهدی زهرا جان میدهم؟!

امسال میشود که غرق به خون و

بی سر،

باسر به دیدار حسینت بشتابم؟!

خدایا مرگ در بستر ننگ است برای نوکری که

اربابش حسین است.

خدایا مرگ در بستر

جر خجالت برابر مادرش فاطمه ی زهرا برای ما چیزی ندارد!

خدایا...

به حق خون سرخ علی که بر صورتش گل انداخت...

بیامرز و ببر...

***

چند کلیپ از کلیپ های گذشته را برای این چند شب

گلچین کردم.

خرج هرکدام هم یک صلوات برای تعجیل در فرج مولاست...

امسال دعاهایمان را نذر مهدی زهرا کنیم...

***




***


***


***


***


***


***


***


***


***

پ.ن:
اگر یادتان ماند،
دعا برای بنده ی حقیر هم فراموش نشود.
به راستی که محتاج دعای شما هستم؛
شده با یک صلوات که ذکر اعظم است...



ذکر نهمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


چندین سال پیش..

برای گرفتن عکس با یکی  از

شخصیت های مشهور

پشت در اتاقش ایستادیم تا طرف

بخوابد، از خواب بیدار شود و گلویی تازه کند و

از اتاق بیرون بیاید و ما دنبالش راه بیفتیم و

بعد از کلی منت کشیدن

طرف راضی شود که با ما عکس بیاندازد.

بعدش یکی از آن دوروبری های شخصیت مورد نظر برگردد و به ما بگوید که

اگر اینقدر که منتظر فلانی بودید، منتظر امام زمان می بودید

حتما ظهور میکرد...

***

آری آقا جان!

مشکل من آنجاست که به اندازه ی

یک شخصیتی که در میان مردم شهرت دارد

تو را که در بین آسمانیان شهرت داری

به حساب نمی آورم...

چقدر پستی و دنائت میخواهد این "من" بودن...

مولا جان!

خودت دستی برآر و این "من" را عوض کن...

یا صاحب الزمان...

***





ذکر ششمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


خودم هم گاهی اوقات شک میکنم؛

اینکه آیا واقعا منتظر واقعی هستم؟!

آیا به اندازه ی یک لیوان آب گوارا در لحظه ی تشنگی

به امام زمانم محتاج  میشوم؟!

آقا جان!

به خاطر منتظران واقعی ات،

آنانی که تمام وجودشان سرشار توست؛

دیگر این غیبت را پایان بده!

***


ذکر پنجمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


جمعه ها هم برای من،

دانه های تسبیحی هستند که  دانه دانه کمشان میکنم

تا جمعه ی ظهور که آخرین دانه ی تسبیح را بیاندازم!

فقط گاهی نمیدانم این تسبیح چند دانه دارد!

سخت میگذرد گاهی این تسیبح انداختن ها؛

بدون تو...

***

ذکر اعظم تویی آقا جان!

یابن الحسن...



ذکر بیست و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


کاش..

که مهدی فاطمه

در سالروز ولادتش

نزد رسول خدا(ص)

از ما  شکایت نکند...

کاش..






بعدا نوشت:
لعنت به این شهر...
لعنت به این شهر که شبی آسمانی را
اینچنین با رقص و پایکوبی دختران و پسرانش _ با هم و کنار هم _
لجن مال میکند...
لعنت به این شهر نفرین شده...

ذکر چهارمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


این جمعه  هم یاد تو کرده ام.

اما سوالی برایم پیش آمده که

از جواب دادنش خجالت زده میشوم در نزد تو.

می ترسم چواب این سوال تو نباشی...

یابن الحسن...

چه کسی در دل من مهمان است؟!!!






باز نشر :

استاد علی صفایی حائری



ذکر سومین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مشکل کار میدانم کجاست؛

جمعه که میشود، عالمی دلگیر میشود،

چه برسد به منِ یک لا قبا...

جمعه ها را تا تو نباشی نمیشود دوست داشت.

جمعه ها زمانی دوست داشتنی میشوند که روز آمدن تو باشند.

"تو را من چشم در راهم..."

***

مشکل ظهور باید با دستان ما باز شود؛

اما و اگر دارد.

اما و اگرهایش را گوش کنید:





ذکر دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



چه چیز از این شیرین تر است؛

که مولا از ما یاد کند؟!

باید این راه را مرکب کنم،

دیگر نباید به دنبال مرکب بگردم

باید شروع کرد،

دارد کم کم دیر میشود...

***





ذکر دومین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


هر چقدر هم بالا و پایین میکنم،

فقط دست در دست تو

فقط و فقط؛

آنوقت است که خدا قبولم میکند.

"بحث اینجاست که محتاجم، فقیرم، ندارم..."

چگونه، به تنهایی این راه را که جدّت علی(ع)

از کمبود توشه و درازایش آه کشید بپیمایم؟!

آیا به جز با تو بودنم راهی هست؟!

یاابن الحسن...

***