معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۸۳ مطلب با موضوع «کوتاه نوشت» ثبت شده است

ذکر سی ام

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدایا!

اینجا دلی هست که مُرده؛

سال هاست...

گفتم گه گفته باشم!

گفتم که فردا نگویی، نگفت!

گفتم که بدانی  برای من، تنها کسی که «یُحْیِی المَوْتَى» است توئی.

حالا خودت میدانی و این دل مُرده ی من!

بسم الله!

یا حیّ و یا قیّوم...




ذکر و بیست و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


در این عالم که حتی دروغ هایمان را میخرند!!!

آیا میشود بد بود؟!

وای بر من که با این وصف،

توانستم بد باشم...




ذکر بیست و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



یک روزی هم خواهد رسید که در محضر حق

بگویم: 

«خدا جان!

لطفا پرونده ام را باز نکن!

بوی گندش تمام محشر را میگیرد...»

***

امان از روز حسرت...

روزی که واقعیت ها برای انسان آشکار خواهد شد؛

روزی که میفهمیم تمام هستیمان را به باد داده ایم

و در ازایش دو تکه کاکائو گرفته ایم...

روزی که میفهمیم که مائی که باید بار ها را به دوش میکشیدیم،

بار خودمان را هم حمل نکرده ایم...

خدا شاهد است که برای عذاب ما

همین "حسرت" کافی است...

دیگر نیاز به آتش دوزخ نیست،

آتش حسرت از تمام آتش ها سوزاننده تر است.

***



ذکر بیست و چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


راه آنجا آغاز  میشود که ما تمام میشویم...




ذکر سیزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


زمان درازی است هوس دیدار روی علی(ع)

بر دلم افتاده است...

چه عطشی!

خودت هم بدانی کار تو نیست که بروی و خودت را سیراب کنی،

اما امید داشته باشی که  سقا به بالینت بیاید.

و تو حتی قدرت گرفتن کاسه ی گوارای آب را نداری تا بنوشی،

که سقا خودش بنشیند و سرت را به دامن بگیرد

جرعه، جرعه آب بنوشانندت...

چه رویایی...

عجب...

***




ذکر دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



چه چیز از این شیرین تر است؛

که مولا از ما یاد کند؟!

باید این راه را مرکب کنم،

دیگر نباید به دنبال مرکب بگردم

باید شروع کرد،

دارد کم کم دیر میشود...

***





ذکر دومین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


هر چقدر هم بالا و پایین میکنم،

فقط دست در دست تو

فقط و فقط؛

آنوقت است که خدا قبولم میکند.

"بحث اینجاست که محتاجم، فقیرم، ندارم..."

چگونه، به تنهایی این راه را که جدّت علی(ع)

از کمبود توشه و درازایش آه کشید بپیمایم؟!

آیا به جز با تو بودنم راهی هست؟!

یاابن الحسن...

***





ذکر ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مشکلات از آنجا آغاز میشود که "ما"، هنوز "ما" نشدیم.

همگی منتظر دیگری هستیم تا کاری آغاز کند.

"خیال"ش را هم نمیکنیم که باری را به دوش بگیریم.

همیشه طلب کاریم؛ از زمین و زمان.

حالیا! روزی خواهد رسید که خودمان را

بدهکار میبینیم؛ به زمین و زمان...

"مسولیت است... شوخی نیست

جِدّ است..."

***




پ.ن:
بحث های انتخاباتی داغ تر شده است؛
مواظب دینمان باشیم
راحت نفروشیمش،
به دنیای دیگران.


ذکر پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


هرچه حساب میکنم،

جور در نمی آید.

این زندگی را میگویم؛

همیشه تو را کم می آورم.

هرچه حساب میکنم،

جور در نمی آید...

***

سخنی از مرحوم استاد علی صفایی حائری:



ذکر چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


گاهی اوقات هم به جای این سوال که چند سالمان است

باید به این سوال پاسخ دهیم:

چقدرمان است؟!!!

کانّه فرض کن تو را در کفه ی ترازویی نهاده اند

در کفه ی دیگر چه بگذارند که هم وزن شود؟!

میشود جواب سوال بالا .

گاهی اوقات به اندازه ی یک نگاه، یک لبخند، یک به به شنیدن

یک امکان(ماشین و موبایل و پول و...)، یک آفرین شنیدن و...

خودمان را کوچک میکنیم.  خودمان را هم وزن میکنیم.

چقدر کوچکیم گاهی اوقات...

خوشا آنان که تمام هستی با این عظمتش هم وزنشان نمیشود

همان هایی که مصداق «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ»

هستند...

***

سخنی از مرحوم استاد صفایی حائری: