معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی صفایی» ثبت شده است

ذکر هفتاد پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


کاش

همیشه ی همیشه

مثل محرّم ها

تمام حواسم پیش حسین بود...

کاش تمام سال

حسینی میشدم...

نه فقط محرّم ها

***








ذکر هفتاد و چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


در شهر ما

آرایشگاه های زنانه و مردانه

تا صبح

مشغول کارند،

محرّم ها...

***

میدانی!

به سر حسین سنگ که میزدند

برایش اشک هم میریختند...

***

چقدر شبیه کوفیان شده ایم...

مشکل همین جاست؛

ما حسین را دوست داریم

اما خیلی چیزها را هم بیش تر از حسین دوست داریم...

***







ذکر هفتاد و سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


خدایا!

هیچ کس باور نکرد

هیچ کس.

تو باور میکنی!

نه!؟

حرف هایم را میگویم...

من این بار فقط به تو قول دادم

با تو پیمان بستم...

***







ذکر هفتاد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


باز هم دیر رسیدم.
مثل هر سال...
قیصر رفت...
و
باز
من
در
دفترچه ام
کنار نامش
مینویسم:
"باز هم دیر شد..."
راستی...
چقدر زود دیر میشود...

***

در این دنیا که همه چیزش بر پایه ی تدریج است...
مرگ استثنا نیست...
هر ثانیه که میگذرد
ما
میمیریم...
مرگ ثانیه ها یعنی مرگ ما...
ثانیه هایی را که میدهیم،
چه
به دست می آوریم؟!!!
حسین را بدست می آوریم
یا از دست می دهیم؟
لعنت به ثانیه هایی که مرا
از حسین دور کند...

***










ذکر هفتاد و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


آمدم

یار باشم

بار شدم...

برای امام زمانم...

پسر فاطمه!

تو اگر دست نگیری

کارم

تمام است...

***







ذکر هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدایا! اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمان گیر مارا
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را...

***




ذکر شصت و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مضطر که باشی

واقعا که تشنه باشی

میخرند...

و الّا بدان

که نه مضطر بوده ای

 نه تشنه...

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...

ده روز دیگر  تا محرم باقی مانده،

اگر بکوشیم

اگر بفهمیم که این راه را به جز با حسین نمیتوان رفت

آنوقت که تشنه ی حسین شدیم؛

میخردمان.

مگر زهیر عثمانی مذهب را نخرید...

زهیر تشنه ی حسین شد،

و الّا اگر قرار بود به کارنامه و گذشته اش نگاه کنند

زهیر ِ دشمن علی را نمیخریدند...

***








ذکر شصت و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



پیشاپیش

عید ولایت،

عید غدیر،

عید اکمال دین

مبارک.

***

خدایا!

حالا دیگر

"خودم"

ماندم

و

خودت...

این "خودم" را هم بگیری

و

فقط خودت بمانی،

تمام است...

***









ذکر شصت و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



تا به حال دیده اید؟!

مریضی که پزشک از او قطع امید میکند،

میگویند فقط برایش دعا کنید.

کارم به جایی رسیده که

فکر میکنم

خدا

به فرشتگانش میگوید:

دیگر امیدی به "این" {حتی دیگر نمیگوید "او"} نیست،

فقط برایش دعا کنید...

***





پ.ن:

شما هم برایم دعا کنید...






ذکر پانزدهمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



شنیده ای؟!

اول گریه کن ِ

حسین ابن علی

شمر بود!

درست همان زمان

که

داشت

سر حسین را جدا میکرد...

***

ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست...

از همان لحظه که میفهمی بودنت
تیریست
به قلب
حجت خدا...
حالا
گریه کن ندبه ها هم باشی...

***