معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

ذکر حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



با ادب و دوزانو روبرویش نشست

زانو به زانو

چشم در چشم.

مهربان نگاهش کرد

با محبت دستی به سرش کشید.

گفت:حالا عزیزم!

و اشک از قلب جوشید...

حسین بلند شد.

بقیه ی جمعیت هم مانده اند؛

باید از تمام مهمانانش پذیرایی کند...

***



ارباب!

عاشقتم یه دل نه صد دل

عاقبت به خیری همینه...




ذکر هفتاد و هفتم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



یا جَابِرَ اَلْعَظْمِ اَلْکَسِیرِ...



خودت جبران کن

شکستگی ها را ...


***

السلام علیک یا اباعبدالله

حسین جان!

محرم امسال هم آمد...

امسال عجیب حال و هوای آغوشت را کرده ام حسین...

آغوش باز کن حسین جان

دلم شانه ی گرمت را میخواهد که تا جان دارم...

راستی ارباب!

بس است مرا!

امسال پای روضه علی اکبر تمام کن کار مرا...

نمیشود؟!!!

***










ذکر هفتاد و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


پیامک داده:

"آخرین ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ،

رﻧﮓ ، ﻣﺶ ،

ﺩﯾﺰﺍﯾﻦﻧﺎﺧﻦ ، ﮔﺮﯾﻢ ، ﻣﯿﮏ ﺁﭖ ﻋﺮﻭﺱ ،

ﺗﺎﺗﻮ و … ﺭﺍ

ﻓﻘﻂ ۱۰ روز دیگر ﭘﺸﺖ

ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ"

***

اشک مادر سادات

گاهی

به خاطر زخم های قلب حسین است؛

زخم هایی که ما به دست خودمان

بر قلب حسین میزنیم...



ذکر هفتاد پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


کاش

همیشه ی همیشه

مثل محرّم ها

تمام حواسم پیش حسین بود...

کاش تمام سال

حسینی میشدم...

نه فقط محرّم ها

***








ذکر هفتاد و چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


در شهر ما

آرایشگاه های زنانه و مردانه

تا صبح

مشغول کارند،

محرّم ها...

***

میدانی!

به سر حسین سنگ که میزدند

برایش اشک هم میریختند...

***

چقدر شبیه کوفیان شده ایم...

مشکل همین جاست؛

ما حسین را دوست داریم

اما خیلی چیزها را هم بیش تر از حسین دوست داریم...

***







ذکر هفتاد و سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


خدایا!

هیچ کس باور نکرد

هیچ کس.

تو باور میکنی!

نه!؟

حرف هایم را میگویم...

من این بار فقط به تو قول دادم

با تو پیمان بستم...

***







ذکر اولین شب جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدا حسین را آفرید،

عشق

مدهوش شد...

حسین

ورای عشق است.

عشق، خود، عاشق حسین است...

***

دلم امشب گرفته بود.

قفل دلم را این نوا باز کرد...





***
شب جمعه
کربلا
نسیم خنک بین الحرمینم آرزوست...


***

پ.ن:
خواهش میکنم دوستان ایراد نگیرند
که شور بدون شعور بیراهه است...
به قول علی لاری زاده:
"درست همان لحظه
که دوست داری
بی هیچ بهانه ایی
بزنی زیر گریه
بی شک خدا
دلتنگ توست
"

گاهی حس میکنی فقط دوست داری
بنشینی و اشک بریزی...
و جز اشک چیزی نباشد.
اگر
این اشک ریختن شور بی شعور است
بگذار من بی شعور باشم...



ذکر هفتاد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


باز هم دیر رسیدم.
مثل هر سال...
قیصر رفت...
و
باز
من
در
دفترچه ام
کنار نامش
مینویسم:
"باز هم دیر شد..."
راستی...
چقدر زود دیر میشود...

***

در این دنیا که همه چیزش بر پایه ی تدریج است...
مرگ استثنا نیست...
هر ثانیه که میگذرد
ما
میمیریم...
مرگ ثانیه ها یعنی مرگ ما...
ثانیه هایی را که میدهیم،
چه
به دست می آوریم؟!!!
حسین را بدست می آوریم
یا از دست می دهیم؟
لعنت به ثانیه هایی که مرا
از حسین دور کند...

***










ذکر هفتاد و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


آمدم

یار باشم

بار شدم...

برای امام زمانم...

پسر فاطمه!

تو اگر دست نگیری

کارم

تمام است...

***







ذکر هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدایا! اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمان گیر مارا
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را...

***