مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چشم نوزاد بسته بود.
از وقتی به دنیا آمده بود چشمش را باز نکرده بود.
قلب پدر پر از اندوه بود...
وقتی نوزاد را به دست پسر عمویش دادند
نوزاد چشم باز کرد... و یک خنده...
شاید با زبان بی زبانی محمد(ص) را گفت:
"تنها بودی! آمدم تا از تنها دربیایی..."
میلادش مبارک
***
+
عظمت امیرالمومنین:
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
بعد از دفن زهرا همه رفتند.
علی به نماز ایستاده بود کنار قبر...
دلم گفت بمانم؛
ماندم.
میخواستم بدانم این چه نمازیست که مولا
بعد از دفن یگانه یاورش میخواند.
از نماز که فارغ شد،
دل به دریا زدم:
_ مولا جان! این چه نمازی بود که خواندید؟!
می شود به من هم بیاموزید؟
_ خداوند در کتابش میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...»
نماز استعانت بود...
شکسته ام سلمانم...
شکسته ام...
***
پ.ن:
شعور و شور
دو بال پروازند...
تخریب یکی برای بالا بردن و اثبات دیگری
برایم غیر قابل فهم است...
این از شعور این شب هایم:
این هم از شورَش:
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
از علی، زهرا را.
از حسین، عباس را.
بگیر...
حرامیان راه کمر شکستن را خوب میدانند...
پ.ن:
چند روزی نگذشته بود.
به خانه که وارد شد دید فضّــه هم
عزم ترک خانه را کرده...
_ فضّــه! تو هم ما را تنها میگذاری؟
_ مولا جان! زینب را آرام میکنم.
حسین را آرام میکنم.
اما...
حسن...حسن...
***
ایام فاطمیه،
اگر لایق دانستید.
از دعای خیرتان محرومم نکنید...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
صدا؟!
نه!
سکوت!
"سکوت" است که میماند.
منتها نه هر سکوتی؛
آن سکوت هایی ماندگارند که
سکوت در اوج قدرت باشند.
سکوت در دریایی از فریادهایی که میتوانی بزنی.
این سکوت ها آسمان و زمین را به هم میریزند.
مثال میخواهی؟!
خار در چشم
استخوان در گلو...
و 25سال سکوت علی ...
پ.ن:
40 روزی نیستم.
میخواستم پی نوشت را اینطور بنویسم:
"40روز تمرین سکوت میکنم"
اما دیدم سکوت در نبودن
با سکوت در بودن و سکوت کردن
زمین تا آسمان فاصله دارد.
علی ایّ حالٍ، عزیز برادر
_به قول رضا مارمولک_
توصیه میکنم حداقل شده یک روز را
با سکوت کامل{به استثتنای امور واجب}
سپری کنید.
شیرینی خاص و نابی دارد که قول میدهم
تا به حال نچشیده باشید.
احلا من العسل...
چَشیده ام که میگویم ها!
***
انشالله 40 روز دیگر
در خدمت دوستان خواهم بود.
التماس دعا
یاعلی
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
اون آقایی که
شبا
رد میشد از کوچه ی ما
کیسه به دوش
کو؟!
.
.
.
.
.
جوونا آقا بشید، زنده کنید رسم جوونــمردی رو امشب
یتیما منتظرن، زنده کنید شیوه ی شب گردی رو امشب
***
پ.ن:
گفت: تقسیم کار کنیم؟!
با تایید سری تکان داد و پرسید: من چه کنم؟
گفت: زینب. تو فقط زینب را آرام کن برادر. باقی کارها با من...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
گاهی اوقات که خودم را جای علی(ع) میگذارم
و به خودم نگاه میکنم،
اصلا تحمل نمیکنم که حتی حرفی از علی(ع) بزنم.
با این دنائت و پستی چگونه به خودم جرات میدهم که
از مهر و محبت علی(ع) دم بزنم؟!
آقاجان!
وصله ی ناچسبی هستم.
اما مرا دور میانداز
به آوارگی و بی پناهی ام راضی مشو...
یا امیرالمومنین!
به حق مادر سادات...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
یتیم شدن که شاخ و دم ندارد!
سه شب است یتیم شده ام...
علی
حق
پدری
بر گردن
عالم دارد...
بر گردن
من که هیچم
هم...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
اگر میخواهی بزرگی و کوچکی کسی را بسنجی،
به دردهایش بنگر؛
بنگر که از چه چیزهایی ناله میزند،
از کدامین دردها به ستوه می آید،
چگونه موج بر می دارد...
اینها اولش برای این است که خودت را هم
با این معیارها بسنجی...
اندازه ی هرکس به اندازه ی دردهای اوست...
مطمئن باش...
***
خودم را که حساب میکنم
که با یک حرف، با یک نیشخند، با یک تمسخر
با یک بی احترامی، بایک خیال!!! و...
چنان موج برمیدارم که زندگی عادی ام مختل میشود میفهمم که
چقدر دورم...
حال اوضاع بدتر از این هم میشود
وقتی میفهمی که میزان علی(ع) است...
***
فکر کن یک روز میرسد که دردهای علی(ع) را یک کفه ی ترازو بگذارند
دردهای ما را یک طرف...
چقدر ذلت میکشیم؟!
چقدر خجالت میکشیم؟!
***
این شب ها شب سنجش ها و مقایسه هاست.
دردهایمان، دلبستگی هایمان، تکیه گاه هایمان، پناه و ماواهایمان،
دلخوشی هایمان و...
را مقایسه کنیم با
میزان...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
عرض تبریک به خاطر حضور پرشکوه مردم ایران
در انتخابات ریاست جمهوری.
و تبریک به دوستداران و شخص آقای شیخ حسن روحانی.
***
پ.ن:
به آقای روحانی رای ندادم و طبیعتا از انتخاب نشدن نامزد مورد نظرم ناراحتم.
اما به هر حال آقای روحانی را رئیس جمهور خود میدانم و آرزوی موفقیت و پیروزی
برای ایشان دارم.
اما ذکر امروز را تقدیم میکنم
به خودم و خیلی از دوستان دیگر: