مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مثال شمع میسوزد دلم یک ذره یـک ذره
فدای تو ز سر تا پا شوم آهسته آهسته
یابن الحسن!
لطفی کن!
اگر قرار است دیر بیایی
زودتر مرا ببر...
***
پ.ن:
دوستان لطفی کنند به حافظه ی زمین گیر بنده
و آدرس وبلاگ و یا ایمیل را حتما درج کنند،
تا از این بیشتر شرمنده ی
لطفشان نشوم
و پاسخگوی
محبتشان
باشم.
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مـن از ایـن بند
نخواهـم به در
آمد همه عـمر
بنــد پـایی که
بـدست تو بود
تاج سر است
***
نمیدانم چرا
حس میکنم
این تک بیت، زبان حال
جُون
غلام سیاه چهره ی
حسین است؛
همان لحظه که
ارباب آزادش کرد
تا برود.
اما ماند و
رو سپید شد...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خیلی درد دارد
سری به روی نیزه ها
قرآن بخواند
فقط برای آنکه ثابت کند
او و اهلش "مسلمان" هستند...
نه کافر...
نه خارج شده از دین رسول خدا...
خیلی درد دارد
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
که گفته "بالاتر از سیاهی رنگی نیست" ؟!
بیا
بیا
اینجا من دلی دارم که
تمام ضرب المثل ها را تغییر میدهد...
مخصوصا این یکی را.
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
حسین
علی اکبر
را
سمت کوفیان فرستاد،
اما
کوفیان
چندساعته
علی اکسر
تحویل حسین
دادند...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
برای عزیزی که وارد میدان شده است
و در راه مورد هجوم است
و این هجوم خودش
نشانه ی سلامت
و درستی
راهش
است.
زخم
و سختی
و ناخوشی ها
برای آنانی است که
قدم در راه گذاشته اند و الّا
آنانی که چون من بر زمین نشسته اند
مبتلا نخواهند شد، چرا که ارزش مبتلا شدن را هم ندارند.
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
حسین پای ما،
و ما
روی سینه ی حسین
ایستاده ایم...
***