مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چاره ام چیست!؟
به خودت قسم اگر میدانستم
که باید چه چاره کنم، میکردم.
خدایا ماه مهمانی ات به روز آخرش رسیده است.
تو به من بگو
چاره ام چیست!؟
تو که میبینی در قلبم چه میگذرد.
تو که ذلت این قلب را میبنی.
تو چاره ای کن.
تو نجاتم بده.
من از این نفس بدکار به تو
شکایت آورده ام...
تو را به فرق تا ابرو شکافته ی علی...
این درد مرا چاره ای کن...
***
برگرفته از:
«اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ
وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ
وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ
وَ هَواَّئى غالِبٌ
وَ طاعَتى قَلیلٌ
وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ
وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ
فَکَیْفَ حیلَتى...
یا سَتّارَ الْعُیُوبِ
وَ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ
وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ
اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها
بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
«...حَتّى لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَةٍ،
وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ...»
ماه مبارک رمضان مهمان ماست،
مهمانی که ما را مهمان حق کرده است.
خدا کند که امسال مهمان ما، نزد میزبانمان،
به غفلت و تقصیر ما شهادت ندهد.
شب و روزهای ماه مبارک گواهی خواهند داد احوالات ما را...
در این ماه عزیز، برای همه خوبی بخواهیم؛
برای همه...
***
(دعای 45 / صحیفه سجادیه)
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
«جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوّلِ مَا عَصَیْتُکَ النّارَ...»
ما اگر خودمان جای خدا بودیم،
خودمان را میبخشیدیم؟!
به خداوندی خدا قسم که با همان اولین گناهمان
حق داشت که رسوایمان کند...
حق داست...
حق داشت...
حق داشت...
اما...
***
(دعای 16 / صحیفه ی سجادیه)
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
تنها دارایی ما دعاست؛
دعا یعنی
سنجاق کردن هیچ به بینهایت
ضرب کردن ناچیز در بینهایت
دعا یعنی بینهایت شدن با وصل شدن به بینهایت...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
اِذَا رَأیتُ مَولای ذُنُوبِی فَزِعتُ،
وَ اِذَا رَأیتُ کَرَمَکَ طَمِعتُ؛
خوفم از خود و امیدم به توست...
***