معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۸۸ مطلب با موضوع «ائمه» ثبت شده است

ذکر یکصد و بیست و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



تو برای خدا باش،

خدا برای توست...


حضرت رسول صلی الله علیه و آله

بحار الانوار، علامه مجلسی

جلد 79، صفحه 197


ذکر یکصد و نوزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


هادی شد تا خدا غریب نباشد میان مردم،

اما خودش نه فقط در میان مردم،

میان شیعیان هم غریب شد...





+

اگر به پدر خودمان اینگونه

که به امام هادی اهانت کردند،

اهانت میکردند چه میکردیم؟؟

همین گونه بودیم که الان هستیم؟!!!

حالا دائم بخوانیم: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی...»

***

شهادتش تسلیت باد...





ذکر یکصد و هجدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



ای پنجمین چراغ هدایت!
ای شکافنده ی علم محمدی!
ما بی سلیقه ایم
تو حاجات ما طلب،
ور نه گدا طلب آب و نان کند...

+

عرض تبریک به مناسبت
ولادت امام پنجم
حضرت باقر العلوم.


++

در لیلة الرغائب
و
شب آرزوها،
کاش
آرزویمان
_ فقط و فقط _
ظهور مهدی فاطمه
باشد.
کاش...





ذکر یکصد و هفدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


تا کربلا فقط
یک "من" فاصله است...
از "مـَـنَت" که بُگذری
رسیده ای...



+
خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردم
دلتنگ محرّم شده ام...


++
امشب یک گوشه ی این معبد
سیاهه ای برپا کنیم
و دل را بدهیم به
حضرت ارباب؛



کاری واسه دلِ آشوبم کن...




ذکر یکصد و پانزدهم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



آنهایی که مادرشان در قید حیات هست
گل میگیرند و به مادر تقدیم میکنند.
آنهایی که مادرشان در قید حیات نیست
گل میگیرند و بر مزار مادر میگذارند...

نَحنُ اَبنائُکِ یا زهرا...

مادرجان!
هر سال گل های سرگردان،
در حسرت مزارت
خشک میشوند...






ذکر یکصد و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه




بعد از دفن زهرا همه رفتند.

علی به نماز ایستاده بود کنار قبر...

دلم گفت بمانم؛

ماندم.

میخواستم بدانم این چه نمازیست که مولا

بعد از دفن یگانه یاورش میخواند.

از نماز که فارغ شد،

دل به دریا زدم:

_ مولا جان! این چه نمازی بود که خواندید؟!
می شود به من هم بیاموزید؟


_ خداوند در کتابش میفرماید:  «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...»

نماز استعانت بود...

شکسته ام سلمانم...

شکسته ام...


***


پ.ن:

شعور و شور

دو بال پروازند...

تخریب یکی برای بالا بردن و اثبات دیگری

برایم غیر قابل فهم است...


این از شعور این شب هایم:






این هم از شورَش:








ذکر یکصد و هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



از علی، زهرا را.

از حسین، عباس را.

بگیر...


حرامیان راه کمر شکستن را خوب میدانند...


پ.ن:


چند روزی نگذشته بود.

به خانه که وارد شد دید فضّــه هم

عزم ترک خانه را کرده...

_ فضّــه! تو هم ما را تنها میگذاری؟

_ مولا جان! زینب را آرام میکنم.

حسین را آرام میکنم.

اما...

حسن...حسن...


***

ایام فاطمیه،

اگر لایق دانستید.

از دعای خیرتان محرومم نکنید...








ذکر یکصد و هفتم



دوست داشتن

مسلط شدن بر دیگری

و

عشق

تسلیم کردن خود به دیگری...



پ.ن:

دل را به غیر عشق تو ارباب داده ام

لعنت به قلب بی در و پیکرم حسین...


***






ذکر یکصد و سوم


بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه




چراغی که با خون روشن شود
تا ابد روشن خواهد ماند...

حسین گواه است...


برای خاطر  انقلاب عزیزمان

که با خون جوانانش زنده  شد

زندگی کرد

و

زنده خواهد ماند

ان شاء الله.





ذکر یکصد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



و در این تاریکی

در میان غم ها

که میان من و خویش

گشته حائل دنیا...


چشم بگشایی

و یک آن بینی

شده ای بار دگر

زائر قبر رضا...



چه مبارک سحری

و چه فرخنده شبی...


***

انشالله به شرط بقا و توفیق زیارت

دعاگوی دوستان خواهم بود.