معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۱۸۹ مطلب با موضوع «ذکر» ثبت شده است

ذکر اولین شب جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدا حسین را آفرید،

عشق

مدهوش شد...

حسین

ورای عشق است.

عشق، خود، عاشق حسین است...

***

دلم امشب گرفته بود.

قفل دلم را این نوا باز کرد...





***
شب جمعه
کربلا
نسیم خنک بین الحرمینم آرزوست...


***

پ.ن:
خواهش میکنم دوستان ایراد نگیرند
که شور بدون شعور بیراهه است...
به قول علی لاری زاده:
"درست همان لحظه
که دوست داری
بی هیچ بهانه ایی
بزنی زیر گریه
بی شک خدا
دلتنگ توست
"

گاهی حس میکنی فقط دوست داری
بنشینی و اشک بریزی...
و جز اشک چیزی نباشد.
اگر
این اشک ریختن شور بی شعور است
بگذار من بی شعور باشم...



ذکر هفتاد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


باز هم دیر رسیدم.
مثل هر سال...
قیصر رفت...
و
باز
من
در
دفترچه ام
کنار نامش
مینویسم:
"باز هم دیر شد..."
راستی...
چقدر زود دیر میشود...

***

در این دنیا که همه چیزش بر پایه ی تدریج است...
مرگ استثنا نیست...
هر ثانیه که میگذرد
ما
میمیریم...
مرگ ثانیه ها یعنی مرگ ما...
ثانیه هایی را که میدهیم،
چه
به دست می آوریم؟!!!
حسین را بدست می آوریم
یا از دست می دهیم؟
لعنت به ثانیه هایی که مرا
از حسین دور کند...

***










ذکر هفتاد و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


آمدم

یار باشم

بار شدم...

برای امام زمانم...

پسر فاطمه!

تو اگر دست نگیری

کارم

تمام است...

***







ذکر هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدایا! اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمان گیر مارا
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را...

***




ذکر شصت و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مضطر که باشی

واقعا که تشنه باشی

میخرند...

و الّا بدان

که نه مضطر بوده ای

 نه تشنه...

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...

ده روز دیگر  تا محرم باقی مانده،

اگر بکوشیم

اگر بفهمیم که این راه را به جز با حسین نمیتوان رفت

آنوقت که تشنه ی حسین شدیم؛

میخردمان.

مگر زهیر عثمانی مذهب را نخرید...

زهیر تشنه ی حسین شد،

و الّا اگر قرار بود به کارنامه و گذشته اش نگاه کنند

زهیر ِ دشمن علی را نمیخریدند...

***








ذکر شصت و هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


غدیر را که به مسلخ ببری

داستان کربلا را رقم زده ای...


عظمت غدیر را

از عاشورا

باید

فهمید...

زیرا

شکستگی های عاشورا

نشان دهنده ی

درخشش غدیر بود...

درخششی که اگر عاشورا نبود

خاموش میشد...

نور

در

مقابل ظلمت معنا میدهد...

و کوفیان اگر

عاشورا را رقم نمیزدند

نور غدیر

به چشم

نمی آمد...


حق را ز شکست است درخشش به درستی

پیروزی منصور همان بر سرِ دار است...




ذکر شصت و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



پیشاپیش

عید ولایت،

عید غدیر،

عید اکمال دین

مبارک.

***

خدایا!

حالا دیگر

"خودم"

ماندم

و

خودت...

این "خودم" را هم بگیری

و

فقط خودت بمانی،

تمام است...

***









ذکر شصت و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


اگر از راه حسین

خوبی ها را

از راه علی

صبر ها را

از راه رضا

مهربانی را

گرفتیم،

بدون شک

هدایت را

باید

از راه هادی بگیریم...

از خدا!

***

میلادش مبارک...


***

پ.ن:

دل بی قرار ما که دستش به حرم هادی نمیرسد

ناخودآگاه

راهی مشهد الرضا میشود...






(کلیپ بر گرفته از وبلاگ تبعید)


ذکر شصت و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



تا به حال دیده اید؟!

مریضی که پزشک از او قطع امید میکند،

میگویند فقط برایش دعا کنید.

کارم به جایی رسیده که

فکر میکنم

خدا

به فرشتگانش میگوید:

دیگر امیدی به "این" {حتی دیگر نمیگوید "او"} نیست،

فقط برایش دعا کنید...

***





پ.ن:

شما هم برایم دعا کنید...






ذکر پانزدهمین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



شنیده ای؟!

اول گریه کن ِ

حسین ابن علی

شمر بود!

درست همان زمان

که

داشت

سر حسین را جدا میکرد...

***

ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست...

از همان لحظه که میفهمی بودنت
تیریست
به قلب
حجت خدا...
حالا
گریه کن ندبه ها هم باشی...

***