مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
یادداشت امیر مهدی ژوله:
من ﻣﺮﺗﻀﻲ ﭘﺎﺷﺎﻳﻲ ﺭﻭ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻢ. ﻧﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ،ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ. ﻧﻪ
ﺍﻟﺒﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﻴﺨﺮﻳﺪﻡ ﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺍﺵ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ،
ﻣﻦ ﻭﻟﻲ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻢ،ﻫﺠﻮﻡ ﺑﻲ ﺭﺣﻢ ﻭﺑﻲ ﺍﻣﺎﻥ ﻭ
ﺧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺑﺮﻧﺪﺍﺯﺵ ﺭﻭ ﻟﻤﺲ ﻛﺮﺩﻡ.ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻫﺮﻛﺴﻲ
ﺭﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ،ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺍﺷﻨﺎﻳﻲ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺍﻱ ﻓﺎﻣﻴﻠﻲ ﻳﺎ ﻋﺰﻳﺰﻱ ﺩﺍﺭﻩ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻳﻪ ﺟﺪﺍﻝ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎﺷﻪ.ﺳﺮﻃﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺩﻩ
ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻛﻤﺘﺮ ﻣﻴﺸﻨﻴﺪﻡ ﻭ ﻣﻴﺪﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻴﻢ ﺣﺎﻻ
ﻧﻘﻞ ﻫﺮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﻣﺤﻔﻠﻲ ﺷﺪﻩ.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﻭﻥ ﻧﺎﺯﻧﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ،ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ،ﺍﻳﻨﻄﻮﺭ ﺣﻴﻒ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ
ﻧﺎﺯﻧﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺮﻃﺎﻧﻬﺎ ﺣﻴﻒ ﻭﻣﻴﻞ ﻣﻴﺸﻦ،ﺑﻴﺎﻳﻢ
ﺍﺯ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﻫﺎ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻫﺎ ﻭ ﻫﺮﻛﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺭﻭ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺳﺖ ﺑﮕﺬﺭﻳﻢ ﻭ ﻳﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﻢ ...
ﻣﺜﻼ ﻳﻪ ﻛﻤﭙﻴﻨﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺑﺸﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺳﺮﻃﺎﻥ . ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻪ
ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻴﺎﺭﻥ ﺑﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺤﻴﻂ ﺯﻳﺴﺖ ﺑﻪ
ﻫﺮﺟﺎ ﻛﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻮﻉ ﻫﻮﻟﻨﺎﻙ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ
ﺳﺎﻟﻬﺎ،ﻛﺪﻭﻡ ﺍﻟﻮﺩﮔﻲ،ﻛﺪﻭﻡ ﺧﻮﺭﺍﻙ،ﻛﺪﻭﻡ ﺍﺏ ،ﻛﺪﻭﻡ
ﭘﺎﺭﺍﺯﻳﺖ ،ﻛﺪﻭﻡ ﻛﻮﻓﺘﻴﻪ؟؟؟؟ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺳﺘﻴﻢ ﭘﺎﺵ ﺗﺎ
ﺍﺧﺮﺵ . ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻣﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻣﻮن.مرتضی ها و بچه ها ...بچه ها...!
**********
پ.ن: دوستایی که میتونن کاری بکنن یا صداشون به جایی میرسه و... لطف کنن
اگه کاری از دستشون برمیاد یا میتونن یه کمپینی چیزی راه بندازن بسم الله!
بنده هم با نظر امیر مهدی ژوله خیلی خیلی موافقم که باید یه کاری کرد!
اما مثه خیلیا نمیدونم از کجا باید شروع کرد و چیکار باید کرد!
پس اگه از دوستان کسی طرحی، نظری، چیزی به ذهنش میرسه
لطف کنه بنده رو هم بی اطلاع نذاره! حتما همراه خواهم بود!
ممنون
دوستان گفتند که چرا انقدر تاریک و غمگین و نامیدانه!!! مثلا عید است و...! کمی لبخند هم بَدَک نیست.
گفتیم: چشم!
***
شوخی و جدی در هم است:
1. چند روز پیش دوستی آدرس وبلاگی رو گذاشت، گفت حتما برو ببین! رفتم و دیدم که صاحب دلی!! مطالب "کمی خودمانی با قرآن" این وبلاگ رو به اسم " عاشقانه های منتشر نشده ی دکتر شریعتی با قرآن " منتشر کرده :)) و اتفاقا مردم ساده دل مجازی هم چه کیفی کرده اند از منتشر نشده های دکتر!!!
هیچی! پیام گذاشتم که دوست عزیز! به اسم خودت منتشر میکردی مساله ای نبود. چرا پای دکتر رو کشیدی وسط :)
چقدر پیام رد و بدل شد تا این عزیز وبلاگش را منحل کرد بماند! :)
2. بعضی ها هم هستند کمپوت ادعا ن! اما چند وقت که بگذره قشنگ متوجه میشید( و ایضا خودشون متوجه میشن) فقط دنبال اَدا ن!
اینارو کاری نداشته باشد... گناه دارن ;)
3. آقا به جان همون دوستی که چند ماهه به من قول طراحی قالب جدید وبلاگ با رنگبندی شاد رو داده اما هنوز که هنوزه هیچ کاری نکرده قسم، که من خودم هم این رنگبندی قالب فعلی رو دوست ندارم.
دعا کنید این رفیقمون این مطلب رو بخونه و ان شاءالله از روی من خجالت بکشه :)) و قالب رو هرچه سریع تر به دست من برسونه :)
4. واسه هزارمین بار عرض میکنم :)) کپی کردن مطالب وبلاگ و انتشار آن با ذکر منبع، بدون ذکر منبع، انتشار به اسم کپی کننده و... از شیر مادر حلال تر می باشد. ولی جان عزیزتون پای دکتر شریعتی و بقیه اساتید رو وسط نکشید :))
همین دیگه!
عید همگی دوستان مبارک
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مجری: از تیم آرژانتین میترسید؟
رضا قوچان نژاد*: ما فقط از خدا میترسیم...!
*رضـــا قوچـــان نژاد بازیکن
تیـــم مـــلی فــوتبال ایران
حــماقت مجـری در طــرح ســـوال
و جــواب عجیب و پرمغز کسی که
در کشور هلند پرورش یافته است!
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چه گناهی از این بالاتر
که دل ها را از آسمان و ستاره هایش بگیری
و به زمین و چراغ های مصنوعی اش بدهی...
باز هم معتقدی ادیسون بهشتی است؟؟*
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
برای عزیزی که وارد میدان شده است
و در راه مورد هجوم است
و این هجوم خودش
نشانه ی سلامت
و درستی
راهش
است.
زخم
و سختی
و ناخوشی ها
برای آنانی است که
قدم در راه گذاشته اند و الّا
آنانی که چون من بر زمین نشسته اند
مبتلا نخواهند شد، چرا که ارزش مبتلا شدن را هم ندارند.
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
انّا لله و انّا الیه راجعون
فاطمه رفت. فاطمه به فاطمه اقتدا کرد و رفت. در اوج جوانی پرکشید. فاطمه ای که برای من ذکر اعظم خدا بود. چشم باز کنی و در این هوای سرد و بارانی خبردارت کنند که بیا... بیا برای فاطمه کلبه ی احزان زده ایم. بیا و خبر مرگ فاطمه را بشنو، بخوان. من مرگ فاطمه را نشنیدم. خبر مرگ فاطمه مرا کم کرد. فاطمه تکه ای از وجودم بود. بگذار هرچه میخواهند بگویند. بگذار هرچه میخواهند فکر کنند. فاطمه قوت قلب بود. فاطمه تمام وجودش امید بود و امید. نگذاشت لحظه ای امید در خودش نه، در ما بمیرد. رمضان امسال، گفت برای همه تان دعا میکنم. نمیتوانست قرآن به سر بگیرد. حتی نمیتوانست روزه بگیرد. اما دعایمان کرد. دعا کرد برایمان. دعاهایت جواب داد فاطمه! رفتی و در آغوش پدر بارانی ات آرام گرفتی...
ما چه؟ فاطمه برای ما چه دعایی کردی؟!
راستی فاطمه!
بگو ببینم. حالا آن بالا راحت میخندی؟ دیگر وقتِ خندیدن پهلویت درد ندارد؟
فاطمه!
بگو...تو حرف بزن. از آنجا برایمان بگو. اینجا را که برایمان گلستان کردی. زمین را با تمام دردهایش خسته کردی. حالا از آنجا برایمان بگو. از بابای شهیدت بگو. چرا ساکتی فاطمه؟ من باور نمیکنم که رفته باشی. تو نرفته ای. تو ماندی. در قلب های ما ماندی.
فاطمه!
در بودنت امید بود. حالا با رفتنت صبر را یادمان میدهی دختر؟ من میدانم. وقتی تو نباشی یک گل بهشتی از زمین کم میشود. وقتی تو نباشی خدا به زمینیان یک دریا امید بدهکار میشود. کفر نیست. کفر نمیگویم. خدا خودش میداند...
دیگر واژه ها تنگ شده اند
ادامه ی مطلب را برایت اشک میریزم... و اشک را فقط تو میتوانی بخوانی، بیا واینبار هم اشک هایمان را بخوان، بیا غصه های دلمان را بخوان...بیا فاطمه... بیا اشک ها را بخوان...
***
فاطمه!
امسال محرم!
تمام اشک هایم را نذر تو میکنم...
جای تمام نبودن هایت، محرم امسال را اشک میریزم...
از این پاک تر و باارزش تر ندارم که تقدیمت کنم...
***
دوستانی که میخواهند فاطمه را بشناسند
را مطالعه کنند.
السَلَامُ عَلَیْها یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ تَمُوتُ وَیَوْمَ تَبْعَثُ حَیًّا
برای شادی روحش
فاتحه و صلواتی
عنایت کنید.
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خدا حسین را آفرید،
عشق
مدهوش شد...
حسین
ورای عشق است.
عشق، خود، عاشق حسین است...
***
دلم امشب گرفته بود.
قفل دلم را این نوا باز کرد...