مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خرمشهر را آزاد کردی
ویرانشهر دلِ من را چه میکنی؟
خدایا!
3 خـــــرداد
ســـالـــروز
آزادســازی
خــرمــشهر
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ...
دلِ عاشق؛
پایتخت خداست...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
تمام آنچه به آن محتاجی را؛
اگر خدا تنها چیزی است که داری!
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
دیگر حتی
یک جای سالم
ندارد
قلبم...
خدایا!
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
من باشم و تو!
هیچ کسی هم مزاحم نباشد؛
خودم و خودت...
اسمش را هم میگذارم نماز
هر روز پنج بار بیا. زود به زود دلتنگت میشوم.
من همیشه هستم
تو اما...
بگذریم
از این به بعد
بنده ی خوبی باش؛
باشد؟!!!
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خدایا!
هیچ کس باور نکرد
هیچ کس.
تو باور میکنی!
نه!؟
حرف هایم را میگویم...
من این بار فقط به تو قول دادم
با تو پیمان بستم...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
پیشاپیش
عید ولایت،
عید غدیر،
عید اکمال دین
مبارک.
***
خدایا!
حالا دیگر
"خودم"
ماندم
و
خودت...
این "خودم" را هم بگیری
و
فقط خودت بمانی،
تمام است...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چاره ام چیست!؟
به خودت قسم اگر میدانستم
که باید چه چاره کنم، میکردم.
خدایا ماه مهمانی ات به روز آخرش رسیده است.
تو به من بگو
چاره ام چیست!؟
تو که میبینی در قلبم چه میگذرد.
تو که ذلت این قلب را میبنی.
تو چاره ای کن.
تو نجاتم بده.
من از این نفس بدکار به تو
شکایت آورده ام...
تو را به فرق تا ابرو شکافته ی علی...
این درد مرا چاره ای کن...
***
برگرفته از:
«اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ
وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ
وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ
وَ هَواَّئى غالِبٌ
وَ طاعَتى قَلیلٌ
وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ
وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ
فَکَیْفَ حیلَتى...
یا سَتّارَ الْعُیُوبِ
وَ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ
وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ
اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها
بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
این شب ها
فقط به این فکر میکنم،
اگر او نبود
من چه باید میکردم...
سخت ترین شب های زندگی من شب های قدر است!
همین که حساب لطف های بی نهایت او به ذهنم می آید و
بی مهری های بی پایان من
اتش شرمی به جانم می افتد که تا
مغز استخوان هایم میسوزد...
خدایا!
امسال میشود
امسال میشود بیامرزی
و ببری؟!
امسال میشود
ببینم که در دامن مهدی زهرا جان میدهم؟!
امسال میشود که غرق به خون و
بی سر،
باسر به دیدار حسینت بشتابم؟!
خدایا مرگ در بستر ننگ است برای نوکری که
اربابش حسین است.
خدایا مرگ در بستر
جر خجالت برابر مادرش فاطمه ی زهرا برای ما چیزی ندارد!
خدایا...
به حق خون سرخ علی که بر صورتش گل انداخت...
بیامرز و ببر...
***
چند کلیپ از کلیپ های گذشته را برای این چند شب
گلچین کردم.
خرج هرکدام هم یک صلوات برای تعجیل در فرج مولاست...
امسال دعاهایمان را نذر مهدی زهرا کنیم...
***