مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خودم هم گاهی اوقات شک میکنم؛
اینکه آیا واقعا منتظر واقعی هستم؟!
آیا به اندازه ی یک لیوان آب گوارا در لحظه ی تشنگی
به امام زمانم محتاج میشوم؟!
آقا جان!
به خاطر منتظران واقعی ات،
آنانی که تمام وجودشان سرشار توست؛
دیگر این غیبت را پایان بده!
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
جمعه ها هم برای من،
دانه های تسبیحی هستند که دانه دانه کمشان میکنم
تا جمعه ی ظهور که آخرین دانه ی تسبیح را بیاندازم!
فقط گاهی نمیدانم این تسبیح چند دانه دارد!
سخت میگذرد گاهی این تسیبح انداختن ها؛
بدون تو...
***
ذکر اعظم تویی آقا جان!
یابن الحسن...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
این جمعه هم یاد تو کرده ام.
اما سوالی برایم پیش آمده که
از جواب دادنش خجالت زده میشوم در نزد تو.
می ترسم چواب این سوال تو نباشی...
یابن الحسن...
چه کسی در دل من مهمان است؟!!!
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مشکل کار میدانم کجاست؛
جمعه که میشود، عالمی دلگیر میشود،
چه برسد به منِ یک لا قبا...
جمعه ها را تا تو نباشی نمیشود دوست داشت.
جمعه ها زمانی دوست داشتنی میشوند که روز آمدن تو باشند.
"تو را من چشم در راهم..."
***
مشکل ظهور باید با دستان ما باز شود؛
اما و اگر دارد.
اما و اگرهایش را گوش کنید:
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
هر چقدر هم بالا و پایین میکنم،
فقط دست در دست تو
فقط و فقط؛
آنوقت است که خدا قبولم میکند.
"بحث اینجاست که محتاجم، فقیرم، ندارم..."
چگونه، به تنهایی این راه را که جدّت علی(ع)
از کمبود توشه و درازایش آه کشید بپیمایم؟!
آیا به جز با تو بودنم راهی هست؟!
یاابن الحسن...
***