ذکر هشتم
- چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲
بسم الله الرحمن الرحیم
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خودم را که حساب میکنم؛
تیری میشوم در قلب مولا...
کارم از تیغ و خار بودن گذشته است...
اما بگذار این را بگویم:
اگر تیر و تیغ و خار و... هم هستم
بگذار با شما باشم...
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُم
که اگر با شما باشم
امیدی به فلاحم خواهد بود
وَبِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ...
***
پ.ن:
15 خرداد 1342 ، شروع انقلاب ما
روزی که با خون، برای همیشه زنده اش کردیم...
و این درس را از حسین(ع) آموختیم؛
که چراغی که با خون روشن شود
تا ابد روشن خواهد ماند...
بعدا نوشت:
شب شهادت امام موسی کاظم(ع)،
باورم این است که زمین و زمان شکایت دارند
از اینکه دیگر صدای ذکر سجده های طولانی موسی ابن جعفر را نمی شنوند؛
لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ اِیماناً وَ تَصْدیقاً لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَرِقّاً
سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ...