معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۶۱ مطلب با موضوع «کمی خودمانی باخودمان» ثبت شده است

ذکر سی و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


باید چند روزی تمرین سکوت کنم!

گاهی اوقات سکوت هم خودش ذکر است...

اما سکوت  اگر با غیر تو پر شود، ذکر نمیشود

تنها سکوتی ذکر است که تو در آن شنیده شوی... 




ذکر سی و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


آنچه که باید باشم،

با آنچه که هستم.

آن قدرت و وسعتی که باید داشته باشم،

با  این ذلت و ضعفی  که دارم.

اینها را که مقایسه میکنم.

خیلی شرمنده ات میشوم...

من هنوز از پس خودم بر نیامده ام و میوه  و سایه ای ندارم

تا دیگران را مهمان سایه و ثمره ی خود کنم...

چه بگویم که همه درد است

درد را نمیشود فریاد زد

درد را باید تحمل کرد تا وسعت ها را در قلب ایجاد کند

این است معنای واقعی آرامش..

آرامشی که در دل طوفان هاست؛
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»




ذکر و بیست و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


در این عالم که حتی دروغ هایمان را میخرند!!!

آیا میشود بد بود؟!

وای بر من که با این وصف،

توانستم بد باشم...




ذکر بیست و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


هر چقدر هم خودمان را طلبکار میدانیم،

هر چقدر هم که به خودمان حق میدهیم،

هر چقدر هم که فکر میکنیم از خدا فاصله گرفته ایم،

هر چقدر هم که فکر میکنیم حرفمان نزد خداوند خریدار ندارد؛

یک آب باریکه ی مستمری،

یک رابطه ی پنهان و کوچکی،

یک پچ پچ و  گفتگوی کوتاه  اما ادامه داری،

یک دستاویزی

با خدا داشته باشیم.

بگذاریم گوشه ی قلبمان باشد ،

شاید که رستگار شویم...

***


ذکر بیست و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



یک روزی هم خواهد رسید که در محضر حق

بگویم: 

«خدا جان!

لطفا پرونده ام را باز نکن!

بوی گندش تمام محشر را میگیرد...»

***

امان از روز حسرت...

روزی که واقعیت ها برای انسان آشکار خواهد شد؛

روزی که میفهمیم تمام هستیمان را به باد داده ایم

و در ازایش دو تکه کاکائو گرفته ایم...

روزی که میفهمیم که مائی که باید بار ها را به دوش میکشیدیم،

بار خودمان را هم حمل نکرده ایم...

خدا شاهد است که برای عذاب ما

همین "حسرت" کافی است...

دیگر نیاز به آتش دوزخ نیست،

آتش حسرت از تمام آتش ها سوزاننده تر است.

***



ذکر بیست و سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


طنز تلخی است این زندگی؛

جایی که تشنه ی سکوتی، باید ساعت ها زبان بچرخانی

و جایی که سرشار از کلماتی باید سکوت کنی!

چه تلخِ شیرینی!!!






ذکر بیست و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


کاش..

که مهدی فاطمه

در سالروز ولادتش

نزد رسول خدا(ص)

از ما  شکایت نکند...

کاش..






بعدا نوشت:
لعنت به این شهر...
لعنت به این شهر که شبی آسمانی را
اینچنین با رقص و پایکوبی دختران و پسرانش _ با هم و کنار هم _
لجن مال میکند...
لعنت به این شهر نفرین شده...

ذکر بیست و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


اینکه اگر انسان "دید"ش را به زندگی عوض کند

تمام زندگی اش تغییر میکند؛

حتی سلام کردن هایش

احوال پرسی کردن هایش

حتی خندیدن ها و گریه هایش.

این  تغییر  را اگر در خود به وجود نیاوریم

بازنده ی واقعی خواهیم بود...




ذکر نوزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


تشنگی...

تشنگی...

تشنگی...


ذکر سومین جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مشکل کار میدانم کجاست؛

جمعه که میشود، عالمی دلگیر میشود،

چه برسد به منِ یک لا قبا...

جمعه ها را تا تو نباشی نمیشود دوست داشت.

جمعه ها زمانی دوست داشتنی میشوند که روز آمدن تو باشند.

"تو را من چشم در راهم..."

***

مشکل ظهور باید با دستان ما باز شود؛

اما و اگر دارد.

اما و اگرهایش را گوش کنید: