معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

معبد

...صفای معبد هستی، عجب تماشایی است

تمام حرف همین است؛
دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است
و این،
راز تنهایی اوست...

******
:All the word is this
,The human's heart is greater than this life
and this is
the secret of his loneliness

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوتاه نوشت» ثبت شده است

ذکر حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



با ادب و دوزانو روبرویش نشست

زانو به زانو

چشم در چشم.

مهربان نگاهش کرد

با محبت دستی به سرش کشید.

گفت:حالا عزیزم!

و اشک از قلب جوشید...

حسین بلند شد.

بقیه ی جمعیت هم مانده اند؛

باید از تمام مهمانانش پذیرایی کند...

***



ارباب!

عاشقتم یه دل نه صد دل

عاقبت به خیری همینه...




ذکر هفتاد و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


پیامک داده:

"آخرین ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ،

رﻧﮓ ، ﻣﺶ ،

ﺩﯾﺰﺍﯾﻦﻧﺎﺧﻦ ، ﮔﺮﯾﻢ ، ﻣﯿﮏ ﺁﭖ ﻋﺮﻭﺱ ،

ﺗﺎﺗﻮ و … ﺭﺍ

ﻓﻘﻂ ۱۰ روز دیگر ﭘﺸﺖ

ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ"

***

اشک مادر سادات

گاهی

به خاطر زخم های قلب حسین است؛

زخم هایی که ما به دست خودمان

بر قلب حسین میزنیم...



ذکر هفتاد و چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


در شهر ما

آرایشگاه های زنانه و مردانه

تا صبح

مشغول کارند،

محرّم ها...

***

میدانی!

به سر حسین سنگ که میزدند

برایش اشک هم میریختند...

***

چقدر شبیه کوفیان شده ایم...

مشکل همین جاست؛

ما حسین را دوست داریم

اما خیلی چیزها را هم بیش تر از حسین دوست داریم...

***







ذکر هفتاد و سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


خدایا!

هیچ کس باور نکرد

هیچ کس.

تو باور میکنی!

نه!؟

حرف هایم را میگویم...

من این بار فقط به تو قول دادم

با تو پیمان بستم...

***







ذکر هفتاد و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


آمدم

یار باشم

بار شدم...

برای امام زمانم...

پسر فاطمه!

تو اگر دست نگیری

کارم

تمام است...

***







ذکر هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه



خدایا! اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمان گیر مارا
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را...

***




ذکر شصت و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


مضطر که باشی

واقعا که تشنه باشی

میخرند...

و الّا بدان

که نه مضطر بوده ای

 نه تشنه...

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...

ده روز دیگر  تا محرم باقی مانده،

اگر بکوشیم

اگر بفهمیم که این راه را به جز با حسین نمیتوان رفت

آنوقت که تشنه ی حسین شدیم؛

میخردمان.

مگر زهیر عثمانی مذهب را نخرید...

زهیر تشنه ی حسین شد،

و الّا اگر قرار بود به کارنامه و گذشته اش نگاه کنند

زهیر ِ دشمن علی را نمیخریدند...

***








ذکر شصت و هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


غدیر را که به مسلخ ببری

داستان کربلا را رقم زده ای...


عظمت غدیر را

از عاشورا

باید

فهمید...

زیرا

شکستگی های عاشورا

نشان دهنده ی

درخشش غدیر بود...

درخششی که اگر عاشورا نبود

خاموش میشد...

نور

در

مقابل ظلمت معنا میدهد...

و کوفیان اگر

عاشورا را رقم نمیزدند

نور غدیر

به چشم

نمی آمد...


حق را ز شکست است درخشش به درستی

پیروزی منصور همان بر سرِ دار است...




ذکر شصت و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


جمله ای گفته اند حضرت اباعبدالله

بعد از شنیدن خبر شهادت مسلم ابن عقیل:

«لا خَیْرَ فِى الْعَیْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ».

گمان کنم

هر کسی که واقعه ی کربلا را دیده باشد هم،

بعد از حسین  لذتی در زندگی کردن نبیند.

کربلا دیده ها

بعد از حسین

کشته نمیشوند

یا حتی

نمیمیرند؛

راحت میشوند...

میگویند که حضرت باقر هم

کربلایی بوده است...

امشب

حضرت، راحت میشود.

باور کن...



ذکر پنجاه و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن کانَ  ِلله، کانَ اللُه لَه


ما غرورمان را

روی شانه هایمان گذاشته ایم؛

این بار سنگینی است و

کمرمان را خم کرده .

ای کاش

غرورمان را

زیر پایمان میگذاشتیم؛

اگر میشد

خیلی بالا میرفتیم...

***