مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
پرواز
دلیل
میخواهد؛
انحطاط
و
سقوط
طبیعی است...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
گاهی اوقات
"بوسیدن" هم
ذکر است؛
بوسیدن دست "مادر".
وقتش هم
هر
روز
صبح
ناشتا!!!
باشد
بهتر است...
پ.ن:
از صاحب دلی دستورش را گرفته ام.
پس بدون تردید و
بدون خجالت
ذکر عملی را
اجرا کنید.
اعجازش را به سرعت خواهید دید.
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چاره ام چیست!؟
به خودت قسم اگر میدانستم
که باید چه چاره کنم، میکردم.
خدایا ماه مهمانی ات به روز آخرش رسیده است.
تو به من بگو
چاره ام چیست!؟
تو که میبینی در قلبم چه میگذرد.
تو که ذلت این قلب را میبنی.
تو چاره ای کن.
تو نجاتم بده.
من از این نفس بدکار به تو
شکایت آورده ام...
تو را به فرق تا ابرو شکافته ی علی...
این درد مرا چاره ای کن...
***
برگرفته از:
«اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ
وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ
وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ
وَ هَواَّئى غالِبٌ
وَ طاعَتى قَلیلٌ
وَ مَعْصِیَتى کَثیرٌ
وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ
فَکَیْفَ حیلَتى...
یا سَتّارَ الْعُیُوبِ
وَ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ
وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ
اِغْفِرْ ذُنُوبى کُلَّها
بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
اون آقایی که
شبا
رد میشد از کوچه ی ما
کیسه به دوش
کو؟!
.
.
.
.
.
جوونا آقا بشید، زنده کنید رسم جوونــمردی رو امشب
یتیما منتظرن، زنده کنید شیوه ی شب گردی رو امشب
***
پ.ن:
گفت: تقسیم کار کنیم؟!
با تایید سری تکان داد و پرسید: من چه کنم؟
گفت: زینب. تو فقط زینب را آرام کن برادر. باقی کارها با من...