مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چه گناهی از این بالاتر
که دل ها را از آسمان و ستاره هایش بگیری
و به زمین و چراغ های مصنوعی اش بدهی...
باز هم معتقدی ادیسون بهشتی است؟؟*
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ...
پس کِـی قلبت را به من میدهی؟؟
هنوز وقتش نرسیده؟
هنوز فکر میکنی
جز من کسی
خریدار دلت
باشد؟؟
سوره حدید/ آیه 16
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
انا لله و انا الیه راجعون...
علی عزیز هم رفت...!
پ.ن:
1. تبریک اول خدمت جناب آقای قوه قضاییه.
- ضارب به قید وثیقه آزاد...
- خرج 200 میلیونی درمان هایی که نتوانستند
راه علی را برای شهادت سد کنند و
بدهکاری های خانواده ی خلیلی...
- و ... بگذریم آقای قوه قضاییه... بگذریم...
2. تبریک دوم خدمت آن 26 بیمارستانی که
بیماری که تمام خون بدنش را از دست داده بود و
حداکثر 30 دقیقه برای درمان مهلت داشت،
6 ساعت آواره ی خیابان ها کردند...
و باز حاشا به معرفت آخرین بیمارستان که
6 میلیون تومان گرفت تا درمان را آغاز کند...
3. تبریک سوم و ویژه ترین تبریک خدمت
دوستان و به قول خود علی "ریش دارها و تسبیح به دستان"ی
که در این 2 سال بستری بودنش، آمدند و کنایه زدند که
"چرا جلو رفتی؟! مثله بقیه رد میشدی..."
آفرین دارد...
علی جان!
در این مملکت
از نظر این دوستانِ ریش دار ِ تسبیح به دست
دفاع از ناموس
جرم است...
آن سه سال زندان برای ضارب که پس از 2 روز
با قید وثیقه آزاد شد هم
برای ژست های دوستان بود...
****
علی جان!
شهادت گوارای وجودت...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
بعد از دفن زهرا همه رفتند.
علی به نماز ایستاده بود کنار قبر...
دلم گفت بمانم؛
ماندم.
میخواستم بدانم این چه نمازیست که مولا
بعد از دفن یگانه یاورش میخواند.
از نماز که فارغ شد،
دل به دریا زدم:
_ مولا جان! این چه نمازی بود که خواندید؟!
می شود به من هم بیاموزید؟
_ خداوند در کتابش میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...»
نماز استعانت بود...
شکسته ام سلمانم...
شکسته ام...
***
پ.ن:
شعور و شور
دو بال پروازند...
تخریب یکی برای بالا بردن و اثبات دیگری
برایم غیر قابل فهم است...
این از شعور این شب هایم:
این هم از شورَش:
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
از علی، زهرا را.
از حسین، عباس را.
بگیر...
حرامیان راه کمر شکستن را خوب میدانند...
پ.ن:
چند روزی نگذشته بود.
به خانه که وارد شد دید فضّــه هم
عزم ترک خانه را کرده...
_ فضّــه! تو هم ما را تنها میگذاری؟
_ مولا جان! زینب را آرام میکنم.
حسین را آرام میکنم.
اما...
حسن...حسن...
***
ایام فاطمیه،
اگر لایق دانستید.
از دعای خیرتان محرومم نکنید...
دوست داشتن
مسلط شدن بر دیگری
و
عشق
تسلیم کردن خود به دیگری...
پ.ن:
دل را به غیر عشق تو ارباب داده ام
لعنت به قلب بی در و پیکرم حسین...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ...
من که دو قلب درون سینه یتان نگذاشته ام،
که جز من دلبری داشته باشید...
هیچ حواستان هست با معرفت ها؟؟؟
سوریه احزاب / آیه 4
گلایه ی خدا بودها؛
از ما...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مست مستم ،
برده هوشم
جام اشکم...
دردها را
گو که امشب
جای دیگر
پر بگیرد...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
دلّاک حمام بود.
چرک از بدن مردم میگرفت.
شب هنگام
از فرط خستگی
با بدن چرک و
بوی بد بدن به
خانه باز میگشت...