مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
اگر میخواهی بزرگی و کوچکی کسی را بسنجی،
به دردهایش بنگر؛
بنگر که از چه چیزهایی ناله میزند،
از کدامین دردها به ستوه می آید،
چگونه موج بر می دارد...
اینها اولش برای این است که خودت را هم
با این معیارها بسنجی...
اندازه ی هرکس به اندازه ی دردهای اوست...
مطمئن باش...
***
خودم را که حساب میکنم
که با یک حرف، با یک نیشخند، با یک تمسخر
با یک بی احترامی، بایک خیال!!! و...
چنان موج برمیدارم که زندگی عادی ام مختل میشود میفهمم که
چقدر دورم...
حال اوضاع بدتر از این هم میشود
وقتی میفهمی که میزان علی(ع) است...
***
فکر کن یک روز میرسد که دردهای علی(ع) را یک کفه ی ترازو بگذارند
دردهای ما را یک طرف...
چقدر ذلت میکشیم؟!
چقدر خجالت میکشیم؟!
***
این شب ها شب سنجش ها و مقایسه هاست.
دردهایمان، دلبستگی هایمان، تکیه گاه هایمان، پناه و ماواهایمان،
دلخوشی هایمان و...
را مقایسه کنیم با
میزان...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
حسرت،
حسرت،
حسرت؛
سوزاننده ترین آتش،
سخت ترین عذاب ها.
چه کنم با این حسرت دوری از تو...
خدایا!
این آتش حسرت فقط با همنشینی با تو
آرام میگیرد...
«یَا جَلِیسَ الذّاکِرینَ»
امشب بیا و همنشین من باش.
امشب خیلی هوایت را کرده ام...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خدایا!
خیلی
آقایی!!!
همین که مثل هیچ کس نیستی،
و هیچ کس هم مثل تو نیست.
همین که مثل خیلی ها نیستی
و خیلی ها شبیه تو نیستند.
همین برایم کافی است...
حقا که
جز تو را در دل جای دادن
ظلم بزرگی است...
نه به تو
که به دل...
***
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
سر قرارم بمانم و دانه های این تسبیح را صوتی باقی بگذارم
به دل خودم هم بیشتر مینشیند.
با تشکر از تذکر دوستان.
***
خوبی هایمان را از خودمان میدانیم،
درحالی که اگر لطف حق نبود مگر امکان خوبی کردن برای ما بود؟!
حالا مشکل اینجاست که خدا هم به رویمان نمی آورد
و ما هر روز طلبکارتر میشویم...
خیلی جالبیم...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
چهل روز معبد چلّه گرفت با دانه های تسبیح مخصوص خودش.
این آخرین ذکر این چلّه است.
شاید جنس ذکرهای بعدی را تغییر بدهم.
اما آخرین ذکر را مثل ذکر اول، متبرک کردم به
نام نامیِ اباعبدالله الحسین(ع)...
این ذکر برای من همیشه روضه است؛
مغز استخوان را میسوزاند این روضه:
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
گاهی اوقات این تواصی ها و نکته بینی های دوستانه
عجیب به دل آدمی میچسبد؛
همین که میفهمی کسی هست که بزرگ شدن قلبت هم برایش مهم است
موجی از آرامش را نصیبت میکند.
گرچه که درد دارد، اما دردش شیرین است.
فراموش نکنیم تواصی کردن و تواصی شنیدن را...
***
سه روز مانده تا ماه مهمانی خدا،
امیدوارم امسال، مهمان خوبی باشیم...
پ.ن:
یــک ناله ی مستانه ز جایی نشنیدم
ویران شود این شهر که میـخانه ندارد
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
باید چند روزی تمرین سکوت کنم!
گاهی اوقات سکوت هم خودش ذکر است...
اما سکوت اگر با غیر تو پر شود، ذکر نمیشود
تنها سکوتی ذکر است که تو در آن شنیده شوی...
مَن کانَ ِلله، کانَ اللُه لَه
خودم هم گاهی اوقات شک میکنم؛
اینکه آیا واقعا منتظر واقعی هستم؟!
آیا به اندازه ی یک لیوان آب گوارا در لحظه ی تشنگی
به امام زمانم محتاج میشوم؟!
آقا جان!
به خاطر منتظران واقعی ات،
آنانی که تمام وجودشان سرشار توست؛
دیگر این غیبت را پایان بده!
***